
وقتی مژی گم شد
نویسنده: حمیدرضا شاهآبادی
ناشر: کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان
سال نشر: 1393 (چاپ 2)
قیمت: 3500 تومان
تعداد صفحات: 102 صفحه
شابک: 978-964-391883-5
تعداد کسانی که تاکنون کتاب را دریافت کردهاند: 36 نفر
امتیاز کتاب: (4 امتیاز با رای 2 نفر)
نویسنده: حمیدرضا شاهآبادی
ناشر: کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان
سال نشر: 1393 (چاپ 2)
قیمت: 3500 تومان
تعداد صفحات: 102 صفحه
شابک: 978-964-391883-5
تعداد کسانی که تاکنون کتاب را دریافت کردهاند: 36 نفر
امتیاز کتاب: (4 امتیاز با رای 2 نفر)
مژده شانزده ساله و مژگان هفده ساله است. آنها با هم دخترخاله هستند. آن دو به همراه خانوادههایشان به سفر میروند. پدر فراموش کرده داروی خود را بیاورد و مژگان را مقصر میداند و او را سرزنش میکند. فردای آن روز مژگان ناپدید میشود.
خانواده همهجا را جستجو میکند. بیمارستانها، پلیسراه، پزشکی قانونی، ولی خبری از مژگان نیست. هر فصل داستان که جلو میرود فضا ترسناکتر و وهمآلودتر به نظر میرسد …
هر فصل داستان از زبان یکی از افراد خانواده که در ماجرا درگیر است، نقل میشود. راوی هر فصل تلاش میکند دلیل وقوع این حادثه را ریشهیابی کند. نویسنده تلاش میکند تا به خوانندگان نوجوان، خطرهایی را که در نقاط مختلف زندگی سر راهشان قرار میگیرد، یادآوری نماید.
خانواده همهجا را جستجو میکند. بیمارستانها، پلیسراه، پزشکی قانونی، ولی خبری از مژگان نیست. هر فصل داستان که جلو میرود فضا ترسناکتر و وهمآلودتر به نظر میرسد …
هر فصل داستان از زبان یکی از افراد خانواده که در ماجرا درگیر است، نقل میشود. راوی هر فصل تلاش میکند دلیل وقوع این حادثه را ریشهیابی کند. نویسنده تلاش میکند تا به خوانندگان نوجوان، خطرهایی را که در نقاط مختلف زندگی سر راهشان قرار میگیرد، یادآوری نماید.
داستان با این جملات آغاز میشود:
"آخر این داستان را میدانم. میدانم که دست آخر مژی گذاشت و رفت. رفت به کام اژدها. اما میخواهم بدانم چرا؟ چرا مژی رفت؟ چرا همهی ما خواب بودیم؟ چرا هیچکس مژی را ندید؟ ندید که دارد عذاب میکشد. میخواهم بدانم که چطور همه چیز دست به دست هم داد تا آن بلا سر مژی بیاید؟ آنقدر فکر کردهام که دنیا دور سرم میچرخد. انگار تازه از چرخ و فلکی پایین آمدهام که ساعتها چرخیده و چرخید تا آنجا که همهچیز توی هم برود. چراغها، تابلوها و صورت آدمهایی که دور چرخ و فلک ایستادهاند. آنقدر که نشود کسی را از کسی تشخیص داد. و حالا که این پایینم، روی زمین، هنوز همهچیز دارد میچرخد. هنوز همهچیز قاطی هم است. نمیشود فهمید کی کجا ایستاده. اما نمیخواهم همینطور گیج بمانم. میخواهم تصویرهای دور و برم را از هم جدا کنم. میخواهم از آنچه دیدهام سردربیاورم. میخواهم بدانم این داستان چهطور شروع شد و چهطور تمام شد. نه، آخرش را میدانم. چهطور همهچیز شروع شد. مهرهی اول را چه کسی انداخت؟ ..."
"آخر این داستان را میدانم. میدانم که دست آخر مژی گذاشت و رفت. رفت به کام اژدها. اما میخواهم بدانم چرا؟ چرا مژی رفت؟ چرا همهی ما خواب بودیم؟ چرا هیچکس مژی را ندید؟ ندید که دارد عذاب میکشد. میخواهم بدانم که چطور همه چیز دست به دست هم داد تا آن بلا سر مژی بیاید؟ آنقدر فکر کردهام که دنیا دور سرم میچرخد. انگار تازه از چرخ و فلکی پایین آمدهام که ساعتها چرخیده و چرخید تا آنجا که همهچیز توی هم برود. چراغها، تابلوها و صورت آدمهایی که دور چرخ و فلک ایستادهاند. آنقدر که نشود کسی را از کسی تشخیص داد. و حالا که این پایینم، روی زمین، هنوز همهچیز دارد میچرخد. هنوز همهچیز قاطی هم است. نمیشود فهمید کی کجا ایستاده. اما نمیخواهم همینطور گیج بمانم. میخواهم تصویرهای دور و برم را از هم جدا کنم. میخواهم از آنچه دیدهام سردربیاورم. میخواهم بدانم این داستان چهطور شروع شد و چهطور تمام شد. نه، آخرش را میدانم. چهطور همهچیز شروع شد. مهرهی اول را چه کسی انداخت؟ ..."
اگر این کتاب را میخواهید به جمع اعضای جیرهکتاب بپیوندید ...
شما با پیوستن به جیرهکتاب میتوانید این کتاب را به عنوان یکی از جیرههای ماهانهتان دریافت کنید. اگر هم مایل به دریافت پیوسته کتاب در هر ماه نیستید، میتوانید مشترک "جیره به درخواست" جیرهکتاب بشوید تا تنها وقتی که خودتان کتابی را درخواست میکنید، آن را برایتان ارسال کنیم: