نشستهام جلوی صفحه نمایشگر و دارم فکر میکنم چطور باید استدلال کرد که داستانهای این کارآگاه "سگاخلاقِ" کم و بیش معتاد و بسیار از خودراضی، یکی از شاهکارهای ادبیات جهان (و نه فقط ادبیات پلیسی جهان) است. کار سختی است، خودم میدانم!
خب، بگذارید ببینم، اگر من باشم خیلی به "کارآگاهی" بودن داستانهای او امتیاز نمیدهم. اصولا کارآگاهینویسان ما خوانندهها را سر کار گذاشتهاند! اینکه هیچوقت داستان طوری روایت نمیشود که توی خواننده هم شانس کوچکی داشته باشی تا حدس بزنی که قاتل کیست یا رمز و راز ماجرا چطور گشوده میشود، برای ما خوانندگان کتابهای کارآگاهی یکی از بزرگترین عذابهاست. تازه در این زمینه خدا پدر آگاتا کریستی را بیامرزد که در داستانهایش (مخصوصا آنها که پوآروی بلژیکی قهرمانشان است) تا آنجا که میشود همهی سرنخها را با یک عدالت نسبی همان موقع که کارآگاه متوجه آنها میشود، به اطلاع خواننده هم میرساند. در داستانهای شرلوک هولمز خیلی از اوقات او غیباش میزند و اصلا معلوم نیست کجا رفته، برای چه رفته، یا در این ماموریت به چه نتایجی دست پیدا میکند (تا خیلی بعدتر که معمولا این نتایج برای گرفتن حال واتسن بدبخت مورد استفاده قرار میگیرد!) یا پاکت نامهای را باز میکند و محتوای آن را میخواند و فقط "لبخند محوی" میزند و خواننده (و البته واتسن نگونبخت) همینطور حیران میمانند که چه خبر شده و چه اتفاقی افتاده و مهمتر اینکه کارآگاه کی صلاح خواهد دانست تا این تکه تازه پیدا شده از جورچین (Puzzle) داستان را در اختیارش قرار دهد. واقعا که احساس بدی به آدم دست میدهد!
این اما خاصیت داستان کارآگاهی است. یعنی اگر خوانندهای بتواند پیشاپیش از صحنه نهایی داستان، قاتل را پیدا کند و گره داستان را پیش خودش بگشاید، احتمالا دیگر سراغ کتاب دیگری از آن نویسنده نمیرود و در شهر شایع خواهد شد که "طرف اینکاره نیست!" بنابراین خیلی هم نمیشود به این ویژگی شرلوک غر زد.
اما قرار بود از ویژگیهای "درخشان" شرلوک برایتان بگویم!
در ویکیپدیا به "قدرت استثنایی او در مشاهده جزئیات و استنتاج منطقی براساس آن" اشاره شده. راستش اینهم خیلی از آن ویژگیهای پرطرفدار نیست. تصور کنید کسی را که همواره توجهاش به ریزترین جزئیات امور جلب میشود و آنها را میبیند. جای خالی حلقه روی انگشت رهگذری، یا لبهی بریده شده کاغذ یادداشتی که تازه به دستش رسیده، یا ... هزار نکته باریکتر از مو که هیچ آدم عاقل و سالمی به خودی خود به آن توجه نمیکند. البته دیدن این نکات یک چیز است و نتیجهگیریهایی که از روی این نکات صورت میگیرد، ماجرایی دیگر. آنچه اسمش را گذاشتهاند "استنتاج منطقی" در حقیقت ردیف کردن این "ریزبینیهای" حرصدهنده است به دنبال هم و رسیدن به نتیجهی دلخواه کارآگاه و نویسندهاش که البته داستان را پیش میبرد، اما بی برو برگرد مورد استفاده برای خفت دادن دستیار کارآگاه هم قرار میگیرد.
اصلا اگر این دکتر واتسن (دستیار شرلوک) نبود، شرلوک، شرلوک نمیشد. نویسنده گرامی این مرد معقول و منطقی را بدل از خواننده میگیرد و هرقدر که زورش میرسد از زبان کارآگاهش به او سرکوفت میزند که چرا مثل شرلوک نیست، چرا از کلهاش استفاده نمیکند، چرا به جزئیات اطرافش توجه ندارد و ... اینجا بد نیست مجددا به روح آگاتا کریستی درود بفرستیم که اصلا "کاپیتان هستینگز" را در کنار هرکول پوآرو خفت نداده است.
حالا حتما میگویید این دیگر چه جور تعریف و تمجید از یکی از آثار ادبی مهم دنیاست! بگذارید میخ آخر را همینجا بکوبم. همه این ویژگیهای "حرصدهنده" و "برخورنده" است که شرلوک هولمز را به جایگاه ستارهی کارآگاهان رسانده و بعد از گذشت بیش از صد سال از تولدش همچنان یکی از معروفترین شخصیتهای ادبی (و سینمایی و تئاتری و ...) دنیا به حساب میآید. میگویید: "باورنکردنی است!" میگویم، میدانم! میپرسید: "چطور ممکن است؟!" میگویم، نمیدانم. خودتان امتحان کنید و ببینید که رمز و راز کار کجاست!
مژده دقیقی در پیشگفتار "درنده باسکرویل" آورده: "ماجراهای شرلوک هولمز شامل چهار رمان و 56 داستان کوتاه به قلم سر آرتور کونان دویل است". از این میان چهار رمان و دوازده کوتاه را خود خانم دقیقی ترجمه کردهاند و 24 داستان کوتاه را نیز مرحوم کریم امامی در زمان حیات خود ترجمه کرد که در مجموعهی کتابهای سیاه انتشارات طرحنو منتشر شد.
نویسنده: آرتور کانن دویل
ترجمه: مرده دقیقی
ناشر: هرمس
سال نشر: 1394 (چاپ 6)
قیمت: 12000 تومان
تعداد صفحات: 164 صفحه
شابک: 978-964-6641-85-3
"شرلوک هولمز بطریاش را از کنج پیشبخاری برداشت و سرنگ تزریق زیرجلدیاش را از جلد تیماج تر و تمیز آن بیرون آورد. با انگشتان لرزان بلند و سفید خود سوزن نازک را میزان کرد و آستین چپش را بالا زد. نگاهش اندیشناک لختی روی ساعد عضلانی و مچ درنگ کرد که از تعداد زیادی اثر تزریق سرتاسر سوراخ سوراخ و مجروح بود. عاقبت نوک تیز سوزن را در دستش فرو کرد، پیستون کوچک را رو به پایین فشار داد و بار دیگر در مبل مخملی فرورفت و از سر رضایت آه بلندی برآورد..."
نویسنده: آرتور کانن دویل
ترجمه: مژده دقیقی
ناشر: هرمس
سال نشر: 1394 (چاپ 6)
قیمت: 16000 تومان
تعداد صفحات: 238 صفحه
شابک: 978-964-6641-69-3
کتاب به دو بخش تقسیم میشود. بخش اول کتاب شرح تحقیقات هولمز و دکتر واتسن است و بخش دوم، که به مرور وقایعی که سالها قبل میپردازد و هولمز در آن حضور ندارد، تاریخچهای را شرح میدهد که منجر به جنایت شرح داده شده در بخش اول کتاب شده است.
"گفتم:
- من فکر میکنم که…
شرلوک هولمز از روی بیحوصلگی گفت:
- من این کار را میکنم.
من معتقدم که یکی از بردبارترین ابناء بشر هستم، ولی اذعان میکنم که از این مداخلهی تمسخرآمیز ناراحت شدم و با لحنی جدی گفتم:
- واقعا که بعضی وقتها کمی بدقلق میشوی.
او چنان غرق در تفکر بود که فورا به اعتراض من پاسخ نداد. دستش را زیر چانه زده و صبحانهاش دستنخورده مقابلش بود؛ به تکه کاغذی نگاه میکرد که همان موقع از پاکت بیرون آورده بود. آنوقت خود پاکت را برداشت، آن را جلوی نور گرفت، و خیلی با دقت قسمت بیرونی و در پاکت را وارسی کرد. بعد با حالت متفکرانهای گفت ..."
نویسنده: سرآرتور کانن دویل
ترجمه: مژده دقیقی
ناشر: هرمس
سال نشر: 1395 (چاپ 4)
قیمت: 15000 تومان
تعداد صفحات: 205 صفحه
شابک: 978-964-363-570-1
"در دفترچه یادداشتم ثبت شده است که روزی سرد و ابری و پرباد در اواخر مارس 1892 بود. هنگامی که مشغول صرف ناهار بودیم، تلگرافی به دست هولمز رسیده بود، و او سردستی جوابش را نوشته بود. هیچ صحبتی دربارهاش نکرد، ولی این موضوع فکرش را مشغول کرده بود، چون بعد از ناهار، غرق در فکر کنار بخاری دیواری ایستاده بود و پیپ میکشید، و گهگاه نگاهی به آن تلگراف میانداخت. ناگهان رویش را برگرداند طرف من؛ برق شیطنتآمیزی در چشمهایش میدرخشید. گفت:
- واتسن، به گمانم تو را باید اهل ادب محسوب کرد. کلمه "گروتسک" را چطور معنی میکنی؟
گفتم:
- عجیب ... درخور توجه.
در پاسخ معنی من سرش را تکان داد و گفت:
- مطمئنا معنیاش بیشتر از اینهاست؛ به چیزی فاجعهبار و هولناک اشاره دارد. اگر بعضی از داستانهایی را که سر خوانندگان بردبار را با آنها به درد آوردهای به خاطر بیاوری، متوجه میشوی که مسائل گروتسک در بسیاری از موارد تشدید شده و به مسائل جنایی تبدیل شدهاند. ماجرای بیاهمیت مردان مو سرخ یادت میآید؟ ..."
نویسنده: آرتور کانن دویل
ترجمه: مژده دقیقی
ناشر: هرمس
سال نشر: 1390 (چاپ 3)
قیمت: 17000 تومان
تعداد صفحات: 230 صفحه
شابک: 964-363-189-3
حالا جنازهی چارلز باسکرویل در میان درختهای اطراف خانهی اعیانیاش "سرای باسکرویل" پیدا شده. به نظر میرسد قلب سرچارلز بر اثر ترس و وحشت زیاد از حرکت باز ایستاده است.
تنها وارث او، برادرزادهاش هنری، از کانادا حرکت میکند تا برای رسیدگی به مرگ عمویش و سامان دادن به ارثی که به او رسیده اقدام کند.
دکتر مورتیمر، پزشک خانواده باسکرویل، به شرلوک هولمز مراجعه میکند و از او کمک میخواهد چون معتقد است زندگی هنری نیز در معرض خطر است.
"آقای شرلوک هولمز، که صبحها معمولا خیلی دیر از خواب بیدار میشد، مگر در آن موارد نادری که سراسر شب بیدار میماند، سر میز صبحانه نشسته بود. روی قالیچه جلو بخاری دیواری ایستادم و عصایی را که مهمانمان شب قبل جا گذاشته بود به دست گرفتم. تکه چوب زیبا و قطوری بود با سری گرد. از آنها که به "عصای پنانگ" معروفاند. درست زیرِ سر عصا، پلاک نقره پهنی بود، تقریبا به عرض یک اینچ. روی این پلاک حک شده بود "به جیمز مورتیمر ام.آر.سی.اس، از طرف دوستانش در سی.سی.اچ" و تاریخ 1884 را داشت. از آن عصاهایی بود که اطبای قدیمی خانواده دست میگرفتند. نفیس، محکم، و مطمئن.
- خب واتسن، از آن چی دستگیرت میشود؟
هولمز پشت به من نشسته بود، و من هیچ چیز نگفته بودم که بفهمد به چه کاری مشغولم.
- از کجا فهمیدی مشغول چه کاری هستم؟ به گمانم پشت سرت هم چشم دارد …"
نویسنده: آرتور کانن دویل
ترجمه: مژده دقیقی
ناشر: هرمس
سال نشر: 1396 (چاپ 6)
قیمت: 14000 تومان
تعداد صفحات: 180 صفحه
شابک: 978-964-7100-84-7
"من در سال 1878 با درجهی دکتری در رشتهی پزشکی از دانشگاه لندن فارغالتحصیل شدم و برای گذراندن دورهای که برای پزشکان ارتش الزامی بود به نتلی رفتم. پس از تکمیل تحصیلاتم در آنجا، براساس مقررات، با سمت پزشک دستیار به هنگ پنجم تفنگداران نورتامبرلند پیوستم. در آن زمان، این هنگ در هندوستان مستقر بود و هنوز خودم را به آن نرسانده بودم که دومین جنگ افغان درگرفت. وقتی در بمبئی از کشتی پیاده شدم، فهمیدم که هنگ من از گذرگاههای کوهستانی گذشته و دیگر تا قلب سرزمین دشمن پیش رفته است. با این حال، من هم به همراه تعداد زیادی افسر دیگر، که همان موقعیت مرا داشتند، به دنبال آنها به راه افتادم و موفق شدم در قندهار خودم را به سلامت به هنگ برسانم، و فورا به انجام وظایف جدیدم مشغول شدم..."
نویسنده: آرتور کانن دویل
ترجمه: مژده دقیقی
ناشر: هرمس
سال نشر: 1396 (چاپ 7)
قیمت: 13000 تومان
تعداد صفحات: 169 صفحه
شابک: 978-964-6641-34-1
"من و شرلوک هولمز دو طرف بخاری دیواری در اتاق کرایهای او در خیابان بیکر نشسته بودیم که او گفت:
- دوست عزیز، زندگی بسیار عجیبتر از تمام چیزهایی است که ذهن انسان میتواند ابداع کند. ما جرات نمیکنیم چیزهایی را که در واقع صرفا مسائلی پیش پا افتادهاند باور کنیم. اگر میتوانستیم دست در دست هم از آن پنجره به بیرون پرواز کنیم، بالای این شهر بزرگ بچرخیم، به آرامی سقفها را برداریم و دزدانه به چیزهای عجیبی که اتفاق میافتد نگاه کنیم - به حوادث عجیب، توطئهها، سوءتفاهمها، رشتههای شگفتانگیز ماجرا که طی نسلها روی میدهد و به نتایج بسیار عجیبی منتهی میشود - همهی داستانها با قواعد و نتایج پیشبینیشدهشان به غایت بیمزه و بیفایده از آب درمیآمدند..."
مشاهده و انتخاب کتابهای فهرست در بخش مشترکین