درباره كتاب 'مارک دو پلو: سفرنامهها و عکسهای منصور ضابطیان':
مارک دو پلو مجموعهای جدیدتر است از سفرهایی که در دو سال اخیر رفتهام. سفرهایی به این سوی و آن سوی جهان که نمیدانم هدف واقعیاش چه بوده و چیست.
اما این را میدانم که با سفر، مفهوم لذت از جهان هستی را بیشتر دریافتهام و احساس خوشبختی بیشتری کردهام. این احساس خوشبختی بهواسطهی بخش خوشگذرانهی سفر نیست که در حضر هم میتوان خوش گذراند، اما احساس خوشبختی نکرد.
این احساس تنها با تجربهی سبک زندگی مردم جهان است که پدید میآید. (برگرفته از توضیحات پشت جلد کتاب)
نویسنده در این کتاب شرح سفرهای خود به کشورهای چک، عراق، کنیا، یونان، هلند، آلمان، بلژیک، پرتقال و برزیل را با عکس و تفصیلات آورده است.
کتاب با فصلی درباره سفر به کنیا با این جملات آغاز میشود:
" "فرودگاه لعنتی ... چرا اینقدر بزرگه؟ آخه یک مملکت 11هزار کیلومتری چرا باید فرودگاهی به این بزرگی داشته باشه؟"
این تنها چیزیست که در لحظههای دلهرهآور جاماندن از پرواز، در فرودگاه دوحهی قطر به ذهنم میرسد. پروازم به نایروبی پایتخت کنیا با "قطر ایرویز" و از طریق دوحه است و حالا تقریبا میتوانم بگویم به دردسر افتادهام!
قرار بود ساعت 6:05 صبح از تهران پرواز کنم و بعد از حدود دو ساعت یعنی ساعت 6:30 به وقت محلی به دوحه برسم. آنجا هم یک ساعت وقت داشتم تا خودم را به بخش ترانزیت برسانم و مراحل قانونی پرواز ساعت 7:30 به نایروبی را انجام دهم. یک ساعت، فرصت نسبتا مناسبیست، به شرطی که …
به شرطی که پرواز راس ساعت از تهران انجام شود که نمیشود. هواپیما آنقدر تاخیر دارد که در تمام مدت پرواز قلب من در دهانم است که مبادا از پرواز بعدی جا بمانم. ساعت 7:05 به فرودگاه دوحه میرسم، فقط 25 دقیقه وقت دارم. باید بدوم و از همه جلو بزنم، به شرطی که ..."