فصل اول کتاب با این جملات آغاز میشود:
"نام او به اتفاق تذکرهنویسان محمد و لقب او جلالالدین است و همه مورخان او را بدین نام و لقب شناختهاند و او را جز جلالالدین به لقب خداوندگان نیز میخواندهاند و "خطاب لفظ خداوندگار گفته بهاء ولد است" و در بعضی از شروح مثنوی هم از وی به مولانا خداوندگار تعبیر میشود و احمد افلاکی در روایتی از بهاءولد نقل میکند "که خداوندگار من از نسل بزرگ است" و اطلاق خداوندگار با عقیده الوهیت بشر که این دسته از صوفیه معتقدند و سلطنت و حکومت ظاهری و باطنی اقطاب نسبت به مریدان خود در اعتقاد همه صوفیان تناسب تمام دارد چنان که نظر به همین عقیده بعضی اقطاب (بعد از عهد مغول) به آخر و اول اسم خود لفظ شاه اضافه کردهاند ..."