درباره كتاب 'دید و بازدید':
در اوج انقلاب اسلامی در 1979، تارا بهرامپور دختر یازده ساله همراه با خانوادهاش با پنج چمدان از ایران به امریکا پرواز کرد. پس از پانزده سال زندگی در امریکا، او نخستین فرد خانوادهاش بود که به ایران برگشت.
این کتاب زندگی سه نسل از یک خانواده ایرانی را ردیابی و دنبال میکند که از پدربزرگ او، اربابی زمیندار و صاحب ملک و ثروت و دارای دو همسر، گرفته تا پدرش مهندس معمار آزاداندیشی که با خواننده پاپ امریکایی ازدواج میکند یک قرن تغییر و تحولات را تجربه میکنند تا این که تارا خود پا به عرصه میگذارد و با تردید و سردرگمی در میان دو فرهنگ بزرگ میشود و زمانی فرا میرسد که شاهد برخورد و کشمکش این دو فرهنگ از ورای اخبار شبانه میگردد ... (برگرفته از توضیحات پشت جلد کتاب)
بخش اول کتاب با این جملات آغاز میشود:
"درست پیش از آن که پا به دوازده سالگی بگذارم خانوادهام به سوی اورگون حرکت کردند تا فصل بهار را در آنجا سپری کنند. هر بار که به نظر میرسید میخواهیم در شهری اقامت کنیم هوا رو به گرمی میگذاشت و پدرم بساط زندگی ما را برمیچید و بار دیگر در بزرگراه مسیر شمال پیش میرفت. فکر میکنم ته دلش اعتقاد داشت که پذیرفتن و تن در دادن به تغییر فصول بهمعنای پذیرفتن اقامت در امریکا است. از این رو از ماه ژانویه تا مارس روزها به جای آن که طولانیتر شوند کوتاهتر میشدند و هنگامی که از دشتهای طلایی دندانهدار کالیفرنیا سرازیر میشدیم، از کوههای گلی میپیچیدیم، و وارد درهای میشدیم که درختان سرو همه چشماندازها، جز باریکهای از آسمان را گرفته بودند، پنجرههای پشت ماشین سردتر میشدند ..."