درباره كتاب 'فرانکلین دوچرخهسواری میکند':
دوستان فرانکلین یکی یکی یاد میگیرند که دوچرخهسواری کنند و بدون استفاده از چرخهای کمکی روی دوچرخه سوار بشوند. اما فرانکلین هنوز از اینکه بدون چرخ کمکی سوار دوچرخه بشود میترسد و نتوانسته تعادلش را روی دوچرخه خوب نگه دارد. مادر فرانکلین به او کمک میکند تا او دوچرخهسواری یاد بگیرد. اما فرانکلین باز هم نمیتواند و میترسد که زمین بخورد. مادر به فرانکلین یادآوری میکند حتما کارهایی هست که دوستان فرانکلین هم هنوز در انجام درست آن موفق نشدهاند و با این تذکر فرانکلین به یاد تلاشها و شکستهای دوستانش میافتد. او یکبار دیگر از مادر برای سوار شدن بر دوچرخه کمک میگیرد و با بکار بستن تمهیدی موفق میشود که بالاخره دوچرخهسواری را یاد بگیرد.