درباره كتاب 'خلبان جنگ':
خلبان جنگ خاطرات جنگی نویسندهی شهیر فرانسوی آنتوان دو سنتاگزوپری است. او این خاطرات را در سال 1942 نگاشته و در آن به نقش خود در نیروی هوایی فرانسه بهعنوان خلبان هواپیمای شناسایی در نبرد فرانسه در 1940 میپردازد.
سنتاگزوپری در این کتاب تجربه ماهها پرواز خود را در شرح یک ماموریت هراسآور بر فراز شهر آراس در فرانسه خلاصه میکند. او در یک گروه شناسایی با هواپیمای دوموتوره پوتز 630 خدمت میکرد. فرانسه در ابتدای جنگ فقط پنجاه خلبان شناسایی داشت که بیست و سه نفر از آنها در گروه اگزوپری بودند. در مدت چند روز اول یورش آلمان به فرانسه در ماه مه 1940 هفده نفر از یگان اگزوپری به نوشته خودش: "مانند لیوانهای آبی که بر آتش جنگ بریزند" جان خود را از دست دادند.
این کتاب خاطرات مردانی را که در راه میهن خویش جانهای خود را در کف گرفتند در حافظهی تاریخی کشورشان ثبت کرده است. (برگرفته از توضیحات پشت جلد کتاب)
فصل اول کتاب با این جملات آغاز میشود:
"بیشک خواب میبینم. در دبیرستان هستم. پانزده سال دارم. با صبر و حوصله مسئلهی هندسهام را حل میکنم. همچنان که با آرنج به این نیمکت سیاهرنگ تکیه کردهام، عاقلانه و با احتیاط تمام از پرگار، خطکش و نقاله استفاده میکنم. ساعی و آرام هستم. نزدیک من، رفقا با صدایی آهسته صحبت میکنند. یکی از آنها، اعدادی را به ترتیب روی تخته سیاهی مینویسد. چند نفرشان که بازیگوشترند، بریج بازی میکنند. گاهی در رویا غرق میشوم و از پنجره نگاهی به خارج میافکنم. در زیر نور خورشید، شاخهی درختی به آرامی تکان میخورد. مدتی دراز نگاه میکنم. شاگرد بازیگوش و سربههوایی هستم .... با حظ بردن از رایحهی کودکانهی نیمکت و گچ و تخته سیاه و لذت بردن از آفتاب، احساس شعف و سرور میکنم. با بسی خوشحالی به ایمنی دوران کودکی پناه میبرم! ..."