درباره كتاب 'انتقام فیثاغورث: رازی از تاریخ ریاضیات':
علاقهمندان به رازهای تاریخی و البته تاریخ ریاضی از این کتاب که آمیزهای از رمانهایی به سبک دن براون (نویسندهی راز داوینچی) و گاهی ریاضیات پیشرفته است بیشک لذت خواهند برد. فرقهی "فانوس" که فرقهای نوفیثاغورثی است اعتقاد دارد روح فیثاغورث تناسخ یافته و از این رو به دنبال فردی میگردند که تناسخ اوست. از سوی دیگر، یک تاریخدان آکسفوردی به این نتیجه رسیده که برخلاف تمام روایتهای موثق تاریخی که میگویند فیثاغورث هرگز هیچ دستنوشتهای از خود به جا نگذاشته، گویا این دانشمند ارجمند در اواخر عمرش مطلبی بسیار مهم را مکتوب کرده و به شاگردانش داده مشروط بر این که همواره آن را سری نگه دارند. چه نکتهای در این دستنوشتهی مرموز هست؟ آیا راهنمای یافتن فیثاغورث تناسخ یافته است؟ یا اسرار ریاضیاتی مهمی را فاش میکند؟ چه اصراری بر این اندازه مخفیکاری هست؟ و آیا پس از بیست و پنج قرن این دستنوشته سالم مانده؟ (برگرفته از توضیحات پشت جلد کتاب)
داستان با این جملات آغاز میشود
"مرد که خود را صرفا "آقای اسمیت" معرفی کرده بود پرسید: "اسم بازی پانزده معما به گوشتان خورده؟" ژول جواب داد که خیر. مرد ادامه داد: "حدود سال 1870 سم لوید ابداعش کرد؛ یکی از بزرگترین معمابازهای امریکا بود. در زمانهی خودش خیلی هم بازی محبوبی شد؛ کمابیش مثل یک قرن بعدش و وضعیت مکعب روبیک."
ژول یاد شیفتگی خودش به مکعب روبیک در نوجوانیاش افتاد. آن بیست و شش مکعب کوچک با رنگهای درخشانشان که او مدام میچرخاند و به دنبال جوابش میگشت که از رخنمایی طفره میرفت؛ یعنی آرایش آن مکعبها به شیوهای که هر وجه مکعب بزرگ تنها با یک رنگ از مکعبهای ریز ساخته شده باشد. یاد این هم افتاد که از خود پرسیده چند آرایش مختلف ممکن است بر روی مکعب روبیک شکل بگیرد. جوآنا، خواهر دوقلویش، اعتقاد داشت که تعدادش نامتناهی است؛ به این هم اعتقاد داشت وقتی آرایش اولیهاش را خوب به هم بریزی، امکان ندارد دوباره بشود مکعب را به حالت اولش برگرداند ..."