درباره كتاب 'مردی بالای صلیب':
کتاب سرگذشت فیلسوفی رومی به نام مزن تیوس است که اتفاقا در روز تصلیب عیسی مسیح وارد اورشلیم شده و او را در بالای صلیب مشاهده میکند. چهره عیسی بر بالای صلیب این فیلسوف را تحتتاثیر قرار میدهد و بر آن میشود تا به راز نبوت او در این جهان پی ببرد. او سعی میکند با تمام افرادی که عیسی با آنها برخورد کرده صحبت کند و اطلاعاتی از آنها دریافت نماید. چندین بار به سوی 11 حواری مسیح میرود و دست خالی بر میگردد ولی میتواند از شخصیتهایی مانند مریم مجدلیه (همراه همیشگی عیسی) اطلاعات فراوانی را درباره او کسب نماید. (برگرفته از معرفی کتاب در وب سایت نتسوز)
داستان با این جملات آغاز میشود:
"تولیا، در نامه گذشته من شرحی راجع به مشاهدات خود در کشور مصر برای تو نوشتم و گفتم که با کشتی در شط نیل سیاحت کردم و بعد از مراجعت به اسکندریه، هر روز به اسکله میرفتم که ببینم آیا تو با کشتی از روم میآیی یا نه؟ آنقدر من به انتظار آمدن تو به اسکله رفتم که تصور نمیکنم هیچیک از سکنه آن شهر بزرگ، حوزه بندری شهر را مثل من شناخته باشد؛ تا اینکه فصل پاییز رسید و من از آمدن تو به مصر ناامید شدم. ولی عدهای از زنهای اصیل رومی بدون شوهران خود به مصر آمدند تا فصل تابستان را در اسکندریه بگذرانند.
تولیا، اگر به خاطر داشته باشی، در نامه گذشته من با تو خداحافظی کردم و گفتم که دیگر تو را نخواهم دید و کنار دریای سرخ سوار کشتی خواهم شد و راه هندوستان را در پیش خواهم گرفت. حقیقت آن است که وقتی من آن نامه را مینوشتم، اختیار عقل را نداشتم و نمیدانستم که چقدر تو را دوست میدارم. در موقع نوشتن آن نامه، از روی غرور، به خود میگفتم "ای مرد! تو اینک سی ساله هستی و یک مرد سی ساله نباید مثل پسرانی که تازه به سن بلوغ میرسند، در مقابل عشق ناتوان باشد" و غافل از آن بودم که با عشق نمیتوان زورآزمایی کرد ..."