در صفحه 18 کتاب آمده (این متن در پشت جلد کتاب هم به عنوان معرفی درج شده):
"... رماننویس این حق را دارد که از خوانندگان رمان تقاضایی بکند. او حق دارد از آنها بخواهد اندکی دقت و توجه، که برای خواندن یک کتاب سیصد یا چهارصد صفحهای لازم است، داشته باشند. او حق دارد بخواهد که خوانندگان، قدرت تخیل کافی داشته باشند تا بتوانند صحنههایی را که نویسنده سعی میکند خوانندگان را به آن صحنهها علاقهمند سازد، پیش چشم مجسم کنند و چهرههایی را که او رسم کرده است، در ذهن خود ترسیم کنند. و بالاخره، رماننویس حق دارد از خوانندگان خود تقاضا کند که کمی همدردی داشته باشند، برای اینکه بدون آن، نمیتوانند وارد عشقها و محنتها و خطرها و ماجراهای قهرمانان رمان بشوند. اگر خواننده نتواند از وجود خود، چیزی به رمان بدهد، نمیتواند لذتی را که رمان باید به او بدهد کسب کند.
حالا، خواهم گفت که به عقیده من، خصوصیاتی که یک رمان خوب باید داشته باشد، چیست. یک رمان خوب، باید موضوع بسیار جالب توجهی داشته باشد. منظورم "موضوعی" است که فقط برای یک دسته از خوانندگان جالب نباشد؛ خواه این گروه، نقادان، استادان، باسوادها، رانندگان کامیون، یا ظرفشویها باشند؛ بلکه منظور این است که موضوع رمان از لحاظ انسانی آنقدر وسیع باشد که برای همه جور مرد و زنی جالب باشد ..."