درباره كتاب 'نیمه تاریک وجود (جوجه اردک زشت درون)':
نویسنده کتاب توضیح میدهد که جنبههای منفی شخصیت را نباید پنهان کرد. او معتقد است با پنهان (یا کتمان) کردن جنبههای منفیمان، اختیار زندگی براساس طبیعت اصیلمان را از خود سلب میکنیم. فورد نشان میدهد که میتوان با پذیرفتن نقاط ضعف هم زندگی کرد و توضیح میدهد که چه بسا این ویژگیهای بظاهر منفی، در واقع نقاط قوت پنهانی و مهم ما باشند. برای مثال ممکن است فایده کمی "خودخواهی" این باشد که کمتر خسته یا خشمگین شویم!
فصل اول کتاب با این جملات آغاز میشود:
"اغلب ما هنگامی که تاب تحمل درد و رنج بیشتری را نداریم، در مسیر رشد و تکامل گام برمیداریم. کتاب "نیمه تاریک وجود" از آن بخشی از شخصیت ما پرده برمیدارد که روابط ما را به بنبست میکشاند، روح ما را میکشد و مانع از تحقق رویاهایمان میشود. کارل یونگ این بخش را "سایه" مینامد. "سایه" شامل همه آن ویژگیهای شخصیتی ماست که سعی میکنیم پنهان و یا نفی کنیم. "سایه" آن جنبههای تاریکی را در بردارد که باور داریم از نظر خویشان، دوستان و از همه مهمتر، خود ما پذیرفتنی نیست.
نیمه تاریک وجود در اعماق آگاهیمان دفن شده و از دید ما و سایرین پنهان است. پیامی که از این مخفیگاه دریافت میکنیم ساده است: "من عیب و ایرادی دارم. من خوب نیستم. من دوستداشتنی نیستم. من شایسته نیستم. من بیارزش هستم."
بسیاری از ما مضمون این پیامها را باور میکنیم. ما اعتقاد داریم چنانچه به اعماق وجود خود نگاهی دقیق بیندازیم، با موجودی وحشتناک روبهرو خواهیم شد و در نتیجه از ترس آن که مبادا غیرقابل تحملی را در وجودمان بیابیم، از بررسی دقیق خود طفره میرویم ..."