درباره كتاب 'کودک پهنهی دریا':
ژول سوپرویل سال 1884 در مونتهویدئو متولد شد و سال 1960 در پاریس درگذشت. او یکی از بزرگترین شاعران و نویسندگان قرن بیستم به شمار میرود که با اشعار افسانهی دنیا و ذهن فراموشکار و رمان دزد کودکان، نمایشنامهی بولیوار و مجموعه داستانهایی چون کودک پهنهی دریا افکار و احساسات خود را بیان کرده است.
در مجموعه داستان حاضر او دربارهی شخصیتهایی صحبت میکند که در حاشیه هستند، رها شدهاند و بین مرگ و زندگی، حقیقت و تخیلی ناب قرار دارند. (برگرفته از توضیحات پشت جلد کتاب)
داستان "کودک پهنهی دریا" با این جملات آغاز میشود:
"این خیابان شناور چگونه پدید آمده بود؟ چه دریانوردانی به کمک چه معمارانی، آن را در پهنه آتلانتیک، در سطح دریا، برفراز پرتگاهی به ارتفاع شش هزار متر ساخته بودند؟ این خیابان طویل با خانههای آجری قرمز رنگ، که رنگشان بیشتر به خاکستری فرانسوی میزد، این سقفهای آردوآز سفالی، این دکانهای کوچک دستنخورده؟ و این برج ناقوس مشبک؟ برجی که در آب دریا غوطهور بود و دوست داشت به باغی تبدیل شود که دیوارهایش با خرده شیشهی بطریها تزیین شده بود و ماهیان گاهی از بالای آن میپریدند، چگونه ساخته شده بودند؟
این برج چگونه بیآن که دستخوش امواج شود و به این سو و آن سو برود، پابرجا مانده بود؟ ..."