فصل اول کتاب با این جملات آغاز میشود:
"طبری در شهر آمل در پایان سال 224 ه یا آغاز سال 225 ه برابر با سال 839 میلادی به دنیا آمد. او را گاه به پدرش نسبت داده و "ابنجریر" نامیدهاند و گاه به خاطر موطنش "طبری". اکثر مولفین نام جد او را کثیر و برخی نیز خالد نوشتهاند. وقتی محمد کودک بود، پدرش جریر خواب دید که پسرش پیش روی پیامبر ایستاده و با فلاخنی که در دست دارد، سنگ پرتاب میکند. معبری درباره این خواب به او گفت که این کودک در دین پیامبر اسلام عالمی مشهور خواهد شد و از شریعت اسلام دفاع خواهد کرد، از این رو جریر ثروت خود را وقف علمآموزی فرزند کرد.
ظاهرا جریر فرزند دیگری نداشت. طبری خود نیز در این باره که خواهر یا برادرانی داشته، اطلاعی به ما نمیدهد. وی به طور کلی علاقهای هم به بازگو کردن نسب و خاندانش نداشته است. میگویند روزی کسی از نسب او سوال کرد. طبری در جواب گفت: محمدبن جریر. آن شخص درخواست کرد که بیش از این درباره نسب خود سخن گوید. طبری در پاسخ، شعری خواند که معنای آن این بود: آوازه نام من بلند شده است و چون شمردن نسبتها طولانی میشود، کافی است که مرا به نامم بخوانی ..."