درباره كتاب 'طریقت تزویر (1): روایتی تلخ از دنیای درویشی':
کتاب حاضر که نخستین مجلد از یک مجموعه دوجلدی است، با هدف آشنایی جوانان با دامهای موجود در جامعه در جهت دور نمودن آنها از حقیقت دین و مذهب علوی تدوین شده است. این کتاب، داستان واقعی جوانی به نام "سپهر" را حکایت میکند که در دام عدهای درویش گرفتار شده و با توجّه به برخی کرامات ظاهری که از سرسلسله دراویش دیده، مجذوب این تشکیلات میشود. وی که دنبال گمشده خود بوده، میپندارد از این طریق میتواند یار گمگشته و بینشان خود را باز یابد، امّا با توجّه به بصیرت درونی خود و راهنماییهای دلسوزانه چند تن از دوستان حقیقتبین، به زودی متوجّه دو رویی، ریاکاری، فساد و تظاهرات اعضای تشکیلات مورد بحث شده و راه خویش را از آنها جدا کرده و به آغوش اسلام ناب باز میگردد. (برگرفته از توضیحات کتاب در وب سایت خانه کتاب)
داستان با این جملات آغاز میشود:
"عشق "بیتا" دیوانهاش کرده بود. تقریبا با امسال بیش از هفت سال بود که خبری از او نداشت، اما همیشه خود را در کنار او احساس میکرد و شب و روزش با خیال او سپری میشد. این سالها برای سپهر بدترین سالهایی بود که بدون وجود نازنین بیتا، پشت سرگذاشته میشد. افسردگی، یاس و ناامیدی سایهای بود بر این سالهای خشک و سنگین که هرگز نتوانسته بودند ذرهای از عشق بیتا را در وجود او بکاهند. هر روز که به روزهای جدایی آنها افزوده میشد، بیشتر به او فکر میکرد. تمامی ساعات و ثانیههای شب و روزش محو خاطرات شیرین بیتا بود. همه چیز و همه کس را با عشق او میسنجید. تنها دلخوشیاش در این روزهای سرد و بیروح، نفس گرم سیدمرتضی بود که به هر سازی او را از تنهایی فکرت سوز نجات میداد. در این اواخر یکی از مهمترین و بهترین رخدادهای زندگیاش دوستی و مراوده با سیدمرتضی بود. سیدمرتضی یادگار جبهه و جنگ بود؛ یادگار لحظههایی که با خون و آتش رقم خورده بود ..."